• چگونگی نزدیکی بیمه ها به اتاق های بازرگانی
      عضو کمیسیون بیمه اتاق بازرگانی بین‌المللی تشریح کرد
      چگونگی نزدیکی بیمه‌ها به اتاق‌های بازرگانی

      گروه بنگاه‌ها- کیوان پورشب عضو کمیسیون بیمه اتاق بازرگانی بین‌المللی در گفت‌و‌گو با «دنیای اقتصاد» به تشریح وضعیت نظارت در صنعت بیمه و الگوی توانگری مالی شرکت‌ها پرداخته است. او می‌گوید: بیمه مرکزی، مغلوب اراده‌ای از طرف بازار و فعالان جدید در عرصه بیمه‌گری در کشور شد که خارج از ساختار با سابقه بیش از هفتاد سال بودند. مشروح این گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:
      - وضعیت نظارت در صنعت بیمه را بعد از اجرای طرح تحول صنعت بیمه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
       بیمه مرکزی بعد از ابلاغ طرح تحول صنعت بیمه توسط دولت نهم، با تجدید نظر در ضوابط نظارتی خود و با طرح جایگزینی نظارت مالی به جای نظارت تعرفه‌ای تلاش کرد تا ساختار نظارتی خود را به استانداردهای جهانی نزدیک کند. در این سال‌ها انتظار می‌رفت تا در قبال این طرح جایگزینی مهم که به طور ویژه‌ای ریسک‌های حاکم بر کشور را متاثر از خود ساخت، اراده‌ای برای فراهم آوردن الزامات اجرای طرح باشد که متاسفانه صرفا به اتکای بضاعت بیمه‌گران و دستگاه حاکمه نظارتی بر صنعت بیمه یعنی بیمه مرکزی، آیین‌نامه نظارت مالی با الگوی پیچیده توانگری مالی به اجرا در آمد.
      - منظور شما از الگوی پیچیده توانگری مالی؛ یعنی صنعت بیمه ما آمادگی مواجه شدن با این پیچیدگی را نداشت؟
       صنعت بیمه کشور ما صنعت با سابقه و ریشه‌داری است؛ اما این واقعیت را باید پذیرفت که الگوهای پیچیده مالی مانند توانگری مالی که برآمده از نظام مقرراتی حاکم بر بانک‌ها و موسسات مالی از مقررات بانکی بازل است و در سیستم‌های نظارتی بر بیمه‌ها نیز مترتب شده‌اند با چه امکانی در ساختار بیمه‌ای که بیش از هفتاد سال با نظام تعرفه‌ای اداره شده است، قابلیت اجرا دارد؟
      - فکر می‌کنید بیمه مرکزی در تصمیم به انجام این طرح عجولانه عمل کرد؟
      معتقدم بیمه مرکزی، مغلوب اراده‌ای از طرف بازار و فعالان جدید در عرصه بیمه‌گری در کشور شد که خارج از ساختار با سابقه بیش از هفتاد سال بودند؛ آنها به‌هیچ‌وجه مرعوب هیبت قدمت آن سازه قدیمی نشدند و این موضوع نتوانست تا آنها را از تصمیم به تغییر منصرف کند. این تغییر و تحولات آنقدر سریع و متهورانه اتفاق افتاد که هیچ‌کدام از دستگاه‌های ذی‌ربطی که حق اظهار نظر و رای بر عدم انجام اقدامات غیرمعقول و خارج از کارشناسی را داشتند، مجاب به تصویب آیین‌نامه نظارت مالی و اجرای الگوی توانگری مالی شدند.
      - پس شما آیین‌نامه نظارت مالی و به طریق اولی اجرای الگوی توانگری مالی را در صنعت بیمه کشور رد می‌کنید؟
      من در رد و علیه آیین‌نامه نظارت مالی و اجرای الگوی توانگری مالی صحبت نمی‌کنم؛ اما معتقدم شتابزدگی فعالان جدید عرصه بیمه‌گری برای سهم‌گیری از بازار بیمه و محدود کردن رقبای باسابقه و برخی تازه واردهایی که بیشتر با تحرکات ایذایی بر التهاب بازار می‌افزودند، در تلاش برای اجرایی شدن آیین‌نامه نظارت مالی برآمدند و این موضوع پیامدهایی را در پی خواهد داشت که نمونه اخیر حکم دیوان‌عالی کشور علیه آزادسازی تعرفه‌ها و لغو آیین‌نامه‌های آزادسازی است که حتما این موضوع باعث تضعیف صنعت بیمه می‌شود.
      هر چند به زعم فعالان جدید عرصه بیمه‌گری، آنها توانسته‌اند تا به استناد مستمر خود بر الگوهای جهانی، شاید تحولات مهمی در صنعت بیمه به وجود آورند، اما واقعیت حاکی از الگوپذیری با رویکرد بخشی نگری است که به قرار یک شیوه مرسوم تاریخی در کشور، به سایر عواملی که یک زنجیره ارزش ساز را به‌وجود آورده و می‌سازد، کمترین توجهی نمی‌شود!
      - به نظر شما صنعت بیمه در ایران چقدر ظرفیت انسانی برای پذیرش این طرح را داشته و دارد؟
      اگر قرار است الگوی نظارت مبتنی بر نظارت مالی باشد چه ظرفیتی در دستگاه نظارت صنعت بیمه از حیث تسلط بر مفاهیم این الگو وجود دارد ؟ یک شبه نمی‌توان از کارمندان هر چند باسابقه در دستگاه نظارتی، معاون نظارت مالی ساخت! و از وی خواست تا بر عملکرد مالی شرکت‌های بیمه نظارت و تدقیق کرده و گزارش ارائه کند! همه صنعت در این الگوی جدید در خوش‌بینانه‌ترین حالت باید بگوییم که، بی‌تجربه هستند.
      - چه اقدامی باید پیش از اجرای طرح انجام می‌گرفت؟
      باید ابتدا دستگاه نظارتی، اشخاص را با قابلیت‌های فردی، تجربی و رتبه علمی و دانشگاهی شناسایی می‌کرد و طی یک برنامه زمانی مشخص برای شناخت دقیق از این الگو به کشورهای مولد این علوم، اعزام می‌کرد و تسلط علمی و اجرایی خود را از این منظر بالا می‌برد.
      ارتباط موثر با نهادی همچون IAIS به عنوان عالی‌ترین مرجع ناظر بر مقررات جهانی بیمه، که بسیار پیش از این تجربیات عملیاتی اجرای الگوی نظارت غیر تعرفه‌ای و نظارت مالی با الگوی توانگری مالی را در سوابق خود دارد، می‌توانسته و می‌تواند به‌عنوان ناظر مدعو، اجرای این طرح را در کشورمان صحت سنجی و راستی‌آزمایی کند.
      - گزارش سطح بندی بیمه مرکزی در ارتباط با سطح توانگری مالی شرکت‌های بیمه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
      به نظرم گزارش اخیری که بیمه مرکزی در ارتباط با سطح‌بندی شرکت‌های بیمه با عنوان بیمه‌های توانگر و ناتوان منتشر ساخت؛ از منظر عدالت اقتصادی ایجاب می‌کرد تا پیش از مبنا قرار دادن الگوی توانگری مالی که نسبت ریسک‌های خریداری شده (تعهدات بیمه‌ای) در مقابل حجم ذخایر به‌عنوان توان یا عدم توان بیمه‌گری شرکت بیمه معرفی می‌شود، قانونگذار به سابقه بیش از 70سال حاکمیت نظام تعرفه‌ای در صنعت بیمه کشور توجه بیشتری می‌کرد! اغلب به تجربه دیده می‌شود که یک رفتار ساده که شاید کمتر از یکسال در یک جمع خانوادگی یا یک شرکت کوچک به عنوان یک جمع سازمانی خرد، تکرار شده و به عادت درآمده، آن را نمی‌توان به سادگی تغییر داد... ! چگونه می‌توان توقع داشت که بیش از 70سال رویه قانونی حاکم بر اداره یک صنعت را با یک آیین‌نامه تغییر داد و تبعیت از آیین‌نامه جدید را الزام‌آور کرد و هر قسم خارج از ضوابط آن آیین‌نامه را به منزله تعلیق آن شرکت بیمه دانست؟!
      - چه روشی را برای این سطح‌بندی پیشنهاد می‌کنید؟
      معتقدم به جای تضعیف شرکت‌ها از منظر سطح‌بندی شرکت‌های توانگر و ناتوان، بهتر بود تا دسته‌بندی شرکت‌های بیمه برای قبول ریسک‌ها با اولویت‌بندی رشته‌های خاص انجام می‌پذیرفت. مثلا شرکت‌هایی که نسبت تعهداتشان به حجم ذخایرشان با چارچوب‌های آیین‌نامه مطابق باشد، امکان صدور بیمه در کلیه رشته‌ها را داشته باشند و سایرین به نسبت نزدیکی یا دوری از چارچوب‌های آیین‌نامه محدودیت صدور در رشته‌های خاص را پیدا کنند. شرکت‌های بیمه و اساسا بیمه‌گران اعم از خصوصی‌ها و دولتی‌ها باید موظف به تشکیل واحدهای مدیریت و ارزیابی ریسک می‌شدند و افرادی را برای اشتغال در آن واحدها انتخاب و زمینه‌های آموزش حرفه‌ای را برای ایشان تدارک می‌دیدند.
      از سوی دیگر، لازم بود تا مدیران مالی شرکت‌های بیمه نیز با درک صحیح از آنچه تحت عنوان الگوی توانگری مالی مطرح شد، آثار تبعی اجرای طرح بر صورت‌های مالی به‌ویژه تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر حقوق صاحبان سهام و احتمالا کاهش نرخ سود سهام را می‌دانستند تا در برابر مجامع خود، به‌درستی پاسخگو باشند.
      - آیا بر ساختار اجرایی نظارت مالی، نقد مشخصی وجود دارد که احتمالا در آیین‌نامه از آن غفلت شده باشد؟
      یکی از نقاطی که به نظرم در این عرصه مغفول ماند، موضوع نهادسازی‌ها و تشکل سازی‌های حرفه‌ای بود که باید در کنار بحث‌های آموزشی شکل می‌گرفت. نهادهایی همچون موسسات آکچوئری که صرفا با تسلط بر مباحث علمی محاسبات بیمه‌ای متناسب بتوانند به شرکت‌های بیمه و نهاد ناظر، خدمات ارائه کند. سایر نهادهای حرفه‌ای مانند موسسات ارزیابی ریسک که بتوانند با تسلط بر الگوهای ارزیابی واقعی ریسک و محاسبه نرخ حق بیمه، شرایط برای انتخاب و خرید ریسک توسط بیمه‌گران را تسهیل کنند.
      - شما خود از اعضای کمیسیون بیمه کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی هستید، آیا اتاق بازرگانی به‌عنوان یک تشکل اقتصادی شناخته شده در این زمینه اقدامی کرده است؟
      صنعت بیمه ما هنوز نتوانسته از ظرفیت‌های اتاق بازرگانی ایران استفاده کند. حقیقتا این سوال مطرح است که اتاق بازرگانی ایران، به‌عنوان تنها و بزرگ‌ترین تشکل اقتصادی کشور که طیف‌های مختلف از فعالان اقتصادی بخش خصوصی را در خود جای داده است چه رابطه‌ای را توانسته با بیمه‌های تجاری برقرار کند؟ صنعت بیمه چه رابطه‌ای را توانسته با این تشکل مهم برقرار نماید ؟
      - تا آنجا که من می‌دانم، سندیکای بیمه‌گران ایران به عضویت اتاق بازرگانی درآمده است و اکنون از تشکل‌های اتاق محسوب می‌شود. این عضویت را چقدر در رابطه دو سویه اتاق با صنعت بیمه موثر می‌دانید؟
      :بعد از تشکیل سندیکای بیمه‌گران ایران، این تشکل خود را به عضویت تشکل‌های اتاق درآورد؛ بی‌آنکه هدفی برای این عضویت متصور باشد. هر چند که کمی بعدتر، با کاندیداتوری در کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی، توانست تا در هیات رییسه این کمیته رای آورد، اما همچنان بدون هدف و برنامه بوده است!
      - لطفا کمی در رابطه با کمیسیون بیمه کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی توضیح دهید؟
      کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی، نهادی است خارج از ساختار اتاق بازرگانی ایران که تحت اتاق بازرگانی بین‌المللیICC که مقر آن در کشور فرانسه (پاریس) است، فعالیت می‌کند و کمیته ایرانی این اتاق، قریب به سه‌دهه است که کمیسیونی را تحت عنوان کمیسیون بیمه دارد که همواره سعی کرده است، تا با اتکا بر ظرفیت تجربه و توان علمی اعضای با سابقه خود به صنعت بیمه در حوزه‌های مشورتی خدمات ارائه کند.
      تشکل‌گرایی چقدر می‌تواند به ساختار نظارت در صنعت بیمه کشور کمک کند؟
      به طور کلی جامعه تشکل‌گرا، به سوی مدنیت حرکت می‌کند. صنعت بیمه برای آنکه بتواند جنبه‌های مدنی را در خود تقویت کند نیازمند حرکت به سمت تشکل‌ها و نهادهایی است که در تنظیم روابط حاکم بر صنعت و بازار به دولت و شرکت‌ها کمک کنند، اما خاستگاه و مصدر تشکل‌های اقتصادی، اتاق بازرگانی است و خارج از آن، به منزله تک مضراب‌هایی است که در نهایت رو به ناهماهنگی می‌رود و مصداق هرکه در این حلقه نیست، خارج از این ماجرا است، خواهد شد. ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بسیاری در اتاق بازرگانی وجود دارد و وظایفی ذاتی در این نهاد مهم تکلیف است و با موضوع بیمه و بیمه‌گری کاملا در ارتباط است.
      - آیا کمیسیون بیمه در حوزه نظارت صنعت بیمه، برنامه‌ای دارد؟
      کمیسیون بیمه کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی همانطور که از نام آن بر می‌آید، رویکردی بین‌المللی دارد؛ اما اتاق بازرگانی ایران، باید در برنامه‌های خود بیمه را به عنوان عامل تامین‌کننده امنیت و اطمینان بخش برای فعال اقتصادی لحاظ کرده و رابطه‌ای سینرژیک تعریف کند. از سوی دیگر، اتاق در ساختار خود امکان نهادسازی‌های موثر در حوزه‌های مختلف این صنعت از جمله گروه‌های متخصص که بتوانند فرآیندهای نظارت در صنعت بیمه را رصد کنند، ایجاد کند.
      ظرفیت‌های کمیسیون بیمه کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی برای کمک به صنعت بیمه چگونه خواهد بود؟
      اتاق بازرگانی بین‌المللی بالذات و طبق کنوانسیون خود عاملیت دارد تا در روابط تجاری و اقتصادی بین کشورها، نقش ایفا کند. عاملیت در ارائه سرویس و خدمات در مواردی همچون داوری، بانک، قوانین و مقررات تجاری، رقابت، مسوولیت‌های شرکتی و مبارزه با هرگونه فساد، تسهیل در تجارت و گمرکات، خط مشی گذاری‌های اقتصادی، انرژی و محیط زیست، مالکیت معنوی، بازاریابی و تبلیغات، مالیات و خط مشی‌گذاری در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری از ماموریت‌هایی است که این نهاد بین‌المللی بر عهده دارد ؛ بدیهی است کمیته ایرانی نیز با پیروی از این الگو و بر حسب ارتباط سازمانی خود با این نهاد بین‌المللی می‌تواند تا نسبت به فعالان اقتصادی در کشور خود در ارتباط با مسائل بین‌المللی‌شان خدمات ارائه کند.
      اما سهم صنعت بیمه در برخورداری از ظرفیت‌های کمیسیون، دسترسی به روابط خارجی و بین‌المللی این نهاد است که تا به امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال، صنعت بیمه می‌توانسته تا از این محمل برای چانه‌زنی‌های دیپلماتیک در حوزه اقتصاد برای موضوع تحریم‌های بیمه‌ای استفاده کند یا بحث دیگری که اخیرا مطرح است، نقش داوری ICC در قراردادهای بین‌المللی بیمه و پیشنهادی است که اخیرا مطرح شد، تا این کمیسیون به صنعت برای شکل‌گیری تشکل داوری بیمه کمک کند.
      فکر می‌کنید، چطور می‌توان رابطه صنعت بیمه و اتاق بازرگانی را تقویت کرد؟
      ببینید اتاق بازرگانی یک تشکل خصوصی است که بخش عمومی را بنا به ظرفیت‌های خود متاثر می‌کند. بیمه‌های بازرگانی ما بعد از خصوصی‌سازی، باید به فضای خاص حاکم بر بازار خصوصی عادت کنند و آن را به درستی درک کنند. قدرت خصوصی‌ها به خلاقیت و هنر اداره بازار بدون رانت است. اخلاق کسب‌وکار در بازار خصوصی که خاستگاه آن بازار بزرگ تهران است، قواعدی دارد که شکل مدرن آن در ساختار اتاق تجلی یافته است. به نظرم، باید سندیکای بیمه‌گران از فرصت عضویت در اتاق استفاده کند و در تعاملی سازنده با فعالان اقتصادی عضو اتاق، از این قواعد درک صحیحی پیدا کند. تجار و فعالان اقتصادی عضو اتاق نیز باید با کارکردهای موثر بیمه‌های تجاری برای تسهیل در تجارت خود آشنا شوند و این ارتباط چه بسا باعث طراحی محصولات جدید بیمه‌ای متناسب با خواست و تقاضای فعالان اقتصادی بشود که منافعی دوسویه را به ارمغان خواهد آورد.

      منبع خبر : روزنامه دنیای اقتصاد - 
      ذخیره شده توسط : فاطمه فلاح 18 آذر 1392 ساعت 12:15:01  خوانده شده: 1271  نمایش چاپی